variation

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

دگره [موسیقی]

نسخۀ تغییریافتۀ یک آهنگ شناخته‌شده یا تمی (theme) که آهنگ‌ساز به‌ویژه برای تغییر دادن و تزیین آن تصنیف می‌کند

انگلیسی

variation

واژه‌های مشابه

variation

تغییر، دگرگونی، اختلاف، ناپایداری، بی ثباتی، تغییر پذیری سایر معانی: دگرسانی، وابر، جزانی، دگرش، تنوع، گوناگونی، (ریاضی) وردش، میزان تغییر، (عقربه ی قطب نما) چامگوشه (رجوع شود به: declinatio ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variation diagram

[زمین شناسی] نمودار تغییر ترکیب - یک نمودار دو گانه یا سه گانه که نشان دهنده روابط بین پارامترهای متعدد شیمیایی (مانند درصدهای اکسیدی، اعداد نیگلی و ضریبهای تفریق) سنگهای آذرین در یک ردیف یا ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variation diminishing property

[آمار] خاصیت کاهنده تغییرات

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variation of a curve

[زمین شناسی] تغییرات منحنی [ریاضیات] وردش خم [آمار] تغییرات منحنی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variation of potential

[برق و الکترونیک] تغییر ولتاژ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variation of traffic flow

[عمران و معماری] نوسان جریان ترافیک

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variational method

[شیمی] روش تغییر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variational problem

[ریاضیات] مساله ی وردشی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variational problems

[ریاضیات] مسائل تغییراتی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

variations

[ریاضیات] تغییرات

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش