طرح فوری [هنرهای تجسمی]
نمایشک [هنرهای نمایشی] نمایش بسیار کوتاه طنزآمیز، اغلب همراه با موسیقی و آواز و رقص، که معمولا در جُنگهای شاد اجرا میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
خلاصه، شرح، زمینه، طرح، ملخص، مسوده، انگاره، طرح اولیه، طراحی کلیات، طرح خلاصه، نقشه ساده، پیش نویس ازمایشی، مسوده کردن، پیش نویس چیزی را اماده کردن، طراحی کردن، طرح ریزی کردن، طرح کردن سایر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراح سایر معانی: طراح
طراحی، طرح ریزی [کامپیوتر] روش گرافیک کامپیوتر که در آن دنباله ای از خطوط در طول مسیر مکان نمکا رسم شده یا طراحی میگردند
[زمین شناسی] رسم خطوط پربند یا تراز رسم برجستگی سطح با دست بر روی یک نقشه، مانند آنچه در دید ژرفانما یا پرسپکتیو دیده می شود و بوسیله مکانهای نقشه مطابق با نقاط چشمگیر بر روی زمین کنترل می گ ...
[ریاضیات] رسم منحنی
[عمران و معماری] طر ح دستی - کروکی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.