جِرم [خوردگی]
درجه، تناسب، وزن، ترازو، نسبت، اندازه، معیار، پوسته، کفه ترازو، مقیاس نقشه، خط مقیاس، هر چیز مدرج، وسیله سنجش، هر چیز پله پله، اعداد روی درجه گرماسنج و غیره، پولک یا پوسته بدن جانور، مقیاس، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] تقسیم مقیاس بخشی از مقیاس بین دو نشانه ی مقیاس مجاور .
[عمران و معماری] اثر مقیاس - اثر مقیاسی - تاثیر مقیاس [آب و خاک] اثر مقیاس
ضریب مقیاس [مهندسی نقشهبرداری] عددی که اگر در فاصلۀ بهدستآمده از نقشه ازطریق اندازهگیری یا محاسبه ضرب شود، فاصلۀ واقعی بر روی سطح مبنای نقشه به دست میآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(انواع حشراتی که جنس ماده ی آنها ماده ی فلس مانندی ترشح می کند و زیر آن تخم می گذارد) خستر لاک زا، حشره ی لاک زا
[سینما] ماکت [با ابعاد کوچک ] - ماکت [نمونه کوچک ] [عمران و معماری] نمونه کوچک شده - نمونه مصغر - مدل قیاسی - مدل مقیاس
عدد مقیاس [مهندسی نقشهبرداری] مخرج یک مقیاس کسری
مقیاس مدل برجسته [مهندسی نقشهبرداری] نسبت یک فاصلۀ اندازهگیریشده بر روی مدل برجسته به فاصلۀ نظیرش بر روی شیء واقعی
مقیاس برداشت آبنگاشتی [مهندسی نقشهبرداری] مقیاسی که در آن موقعیتهای عمقیابی بر روی برگ نقشۀ آبنگاشتی ترسیم میشود ...
فلس مانند، ترازو مانند
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.