مقیاس‌گذاری [مهندسی نقشه‌برداری]
جِرم‌بندی [شیمی] تشکیل رسوب از اجزای نامحلول آب بر سطح فلز
واژه‌های مصوب فرهنگستان
جِرم‌بندی [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] تشکیل رسوب از اجزای نامحلول آب بر سطح فلز
فلس‌گیری [علوم و فنّاوری غذا] فرایند جدا کردن فلس‌ها از پوست ماهی
پیمایش، مقیاس گذاری سایر معانی: مقیاس گذاری، پیمایش [عمران و معماری] پوسته شدگی - پوسته شدن - مقیاس گذاری [کامپیوتر] مقایش گذاری ؛ مقیاس؛ سنجش [برق و الکترونیک] مقیاس بند شمارش پالش با شمارش ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نردبان اتش نشانی، نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
پوسته‌زدایی شعله‌ای [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] زدودن پوسته‌های اکسیدی به روش حرارت‌دهی که در آن اختلاف ضریب انبساط حرارتی موجب از میان رفتن پوسته‌ها می&zwnj ...
[آمار] مقیاس بندی روان شناختی
[آمار] بازمقیاسیدن [آب و خاک] تغییر مقیاس
کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.