دایرهای [زیستشناسی - علوم گیاهی]
کامل، مدور، مستدیر، چرخی، گرد، کروی سایر معانی: به شکل دایره، دایره وار، پرهون وار، به شکل کره، گوی وار، گندله وار [زمین شناسی] قرصی، کروی الف) ساختار سنگی که حاوی قطعات کروی بسیاری است، همچ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کردی، کرویت، مستدیری، تمامی [ریاضیات] به طور کروی، به طور مدور، کروی بودن، کیفیت گرد
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.