orbicular
/ɔːrˈbɪkjələr/

معنی

کامل، مدور، مستدیر، چرخی، گرد، کروی
سایر معانی: به شکل دایره، دایره وار، پرهون وار، به شکل کره، گوی وار، گندله وار
[زمین شناسی] قرصی، کروی الف) ساختار سنگی که حاوی قطعات کروی بسیاری است، همچنین سنگی با ساختار مذکور ب) شبیه یک اربیکول. مقایسه شود با: centric, nodular, spheroidal, spherulitic.

دیکشنری

دو طرفه
صفت
circular, round, spherical, roundish, orbicular, tereteمدور
spherical, globular, global, orbicular, spheralکروی
circular, spherical, orbicular, roundedمستدیر
round, orbicular, globular, tereteگرد
circular, orbicular, trochalچرخی
perfect, complete, full, full, thorough, orbicularکامل

ترجمه آنلاین

دایره ای

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.