کامی [پزشکی - دندانپزشکی]
دهانی، کامی، وابسته به کام، وابسته سق سایر معانی: وابسته به سق یا کام [دندانپزشکی] کامی، وابسته به کام، به سطح داخلی یا مجاور زبانی (از پنج سطح دندان) فقط در تمام دندانهای فک بالا سطح کامی ی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حروف لطعی یا حنکی، حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
لثویـکامی [زبانشناسی] ویژگی همخوانی که در تولید آن نوک یا تیغۀ زبان به ناحیۀ بین لثه و پیشکام نزدیک میشود یا در تماس با آن قرار میگیرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
وابسته بکام و بینى، حنکى انفى
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.