ملی [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
شهروند، تبعه، قومی، ملی، وابسته به قوم یاملتی سایر معانی: مردمگانی، هاوشی، میهنی، میهن دوستانه، همگانی، عمومی، مربوط به سرتاسر کشور، (امریکا) فدرال (در برابر: ایالتی state)، (معمولا جمع) مسا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرود ملی
آرشیو ملی [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] آرشیو مرکزی یک کشور که گردآوری و نگهداری و مدیریت اسنادی را که برای مردم و دولت ارزش تاریخی دارند برعهده دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(در برخی کشورها) بانک ملی، بانک دولتی
[زمین شناسی] سازمان نقشه برداری کشور (ncc)
[کامپیوتر] کاراکترهای ملی کاراکترهایی در کامپیوتر که ظاهر آنها از کشوری به کشور دیگر متفاوت است . مثلا در کامپیوترهای بزرگ کاراکترهای $ و # و@ کاراکترهای ملی نام دارند . زیرا ممکن است به وسی ...
بدهی های دولت مرکزی، قروض دولتی
[برق و الکترونیک] استاندارد الکتریکی ملی مجموعه ای از قوانین حاکم بر ساخت نصب دستگاههای برقی و سیم کشی در ایالات متحده که در سازمان ملی آمریکایی بیمه گردان آتش سوزی برای اهداف ایمنی تدوین شد ...
(امریکا - بنای تاریخی یا محل طبیعی که از سوی دولت فدرال برای استفاده ی عموم نگهداری می شود) یادگارهای ملی
[فوتبال] تیم ملی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.