پیشبینی [علوم جَوّ]
پیش بینی، پیش بینی وضع وا یا حوادی، طالع دیدن، از پیش اگاهی دادن یا حدی زدن، پیش بینی کردن سایر معانی: (هواشناسی ـ بازرگانی) پیش بینی کردن، پیش نمایی کردن، پیش آگاهی دادن، پیش نگری کردن، پیش ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خطای پیشبینی [علوم جَوّ] تفاوت میان مقدار عددی پیشبینیشده و دیدبانیشده
واژههای مصوب فرهنگستان
روزآمدسازی پیشبینی [علوم جَوّ] تجدید نظر در پیشبینی قبلی با استفاده از اطلاعات بهدستآمده در فاصلۀ میان زمان برآورد تا زمان حال ...
درستیسنجی پیشبینی [علوم جَوّ] فرایند تعیین درستی یک پیشبینی جوّی ازطریق مقایسۀ وضع هوای پیشبینیشده با وضع هوای دیدبانیشدۀ دورۀ پیشبینی ...
[عمران و معماری] سال پیش بینی
آزمون وارونۀ پیشبینی [علوم جَوّ] آزمون ارزیابی کفایت یک روش معین برای درستیسنجی پیشبینی
مرکز پیشبینی [علوم جَوّ] ادارۀ پیشبینی که مسئول تهیۀ تحلیلها و نقشههای پیشیابی است
[آب و خاک] پیش بینی هواشناسی کشاورزی
پیشبینی فرودگاه [علوم جَوّ] پیشبینی هواشناختی هواپیمایی برای فرودگاهی معین
پیشبینی کژفشاری [علوم جَوّ] پیشبینی دما یا باد یا ارتفاع ژئوپتانسیل جوّ که از حل مسئلۀ مقدار اولیه با استفاده از معادلات مدل کژفشاری صورت میگیرد ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.