filler

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

پُرکننده [علوم دارویی]

هریک از موادی که برای افزایش حجم دارو به کار می‌رود|||متـ . مادۀ حجم‌افزا 1، حجم‌افزا bulking agent

انگلیسی

filler

واژه‌های مشابه

filler

پر کننده، بتونه، مال بند اسب، پر کلاه زنان سایر معانی: (شخص یا ابزار یا چیزی که پر می کند):، ماده ای که برای افزودن بر غلظت یا وزن یا حجم و غیره به ماده ی دیگر می زنند، آکنش گر، آکندگر، چگال ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

filler metal

فلز‌پُرکن [مهندسی مواد و متالورژی] فلز یا آلیاژی که برای جوشکاری و لحیم‌کاری نرم و لحیم‌کاری سخت به محل اتصال اضافه می‌شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

filler metal

[زمین شناسی] فلز پر کننده، فلز الکترود

دیکشنری انگلیسی به فارسی

added filler

مصالح پُرکننده [حمل‌ونقل درون‌شهری - جاده‌ای] مواد معدنی مناسب برای استفاده در آسفالت، شامل سیمان و پرخاکستر و قلوه‌سنگ و خاک‌سنگ، که به مخلوط آسفالت و مصالح دانه&zw ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

joint filler

[عمران و معماری] ماده پر کننده درز - مصالح پر کننده درز [زمین شناسی] ماده پرکننده درز، مصالح پرکننده درز

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش