مادۀ دفعی [زیستشناسی]
دفع، مدفوع سایر معانی: وازنش، برون پالش، برون تراوی، برون تراوش [بهداشت] مدفوع - پیخال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانشناسى : مدفوع
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.