رشک [روانشناسی]
حسادت، غبطه، رشک، غل، غیرت، غبطه خوردن، حسد بردن به سایر معانی: پژهان، مورد رشک، (هر چیز حسادت انگیز) رشک انگیز، مایه ی حسرت، رشک بردن، حسد ورزیدن، حسادت کردن، حسرت داشتن، دریغیدن، پژهان برد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتش رشک در سینه اش مشتعل بود یا سینه اش را می گداخت
بسیار حسود
رشک قضیب [روانشناسی] اشتیاق مادینه برای تملک اندام جنسی نرینه
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.