اقامتگاه آشپزخانهدار [گردشگری و جهانگردی]
بازده [فیزیک] نسبت کار انجامشده یا انرژی تولیدشده در هر ماشین به انرژی اولیهای که به این منظور مصرف شده باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
کارایی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] میزان عملکرد مناسب نرمافزار با توجه به منابع بهکارگرفتهشده در شرایط معین
کارایی [رمزشناسی] میزان عملکرد مناسب نرمافزار با توجه به منابع بهکارگرفتهشده در شرایط معین
[ریاضیات] سودبخشی برآورد نسبتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[صنعت] نرخ کارایی
[ریاضیات] ارزیابی کارایی
[آمار] کارآیی مجانبی مطلق
بازده آئرودینامیکی [حملونقل هوایی] ← نسبت برآر به پَسار
بازده آند [خوردگی] نسبت جریان آندی واقعی به جریان نظری یا محاسباتی در یک فرایند برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی
بازده آند
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.