کاوی [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب]
کاوی، تقعر، توگودی، فرو رفتگی سایر معانی: کاو بودن [عمران و معماری] حالت مقعر داشتن [ریاضیات] تقعر، کاوی [آمار] کاوی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] تقعر به طرف پایین
کاوی ریشه [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] گودی در ریشۀ جوش
واژههای مصوب فرهنگستان
کاوی ریشه [مهندسی مواد و متالورژی] گودی در ریشۀ جوش
[زمین شناسی] کاهش پایین رودی گرادیان - کاهش پایدار پایین رود در گرادیان، مانند آنچه بر روی نیم رخ های کانال بیشتر رودها مشاهده می شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.