جوف [موسیقی]
سوراخ، گمانه، منفذ، کالیبر تفنگ، سر خر، با مته سوراخ کردن، موی دماغ کسی شدن، خسته کردن، سوراخ کردن، با مته تونل زدن، سفتن، نقب زدن، وسیله سوراخ کردن، سنبه زدن سایر معانی: (هر چیزی که به خاطر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] خرک حفاری
[نفت] سیمان کاری چاه
[نفت] وضعیت چاه
[نفت] تمیز کردن چاه
[معدن] جک گمانه (مکانیک سنگ)
[نفت] نمودار گیری از چاه
[زمین شناسی] پمپ چاهلوله ای [عمران و معماری] پمپ چاه لوله ای
[نفت] دیواره ی چاه
[برق و الکترونیک] خط ساخص محور یابی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.