طول گردش [حملونقل دریایی]
تقدمبخشی [روابطعمومی و تبلیغات بازرگانی] قرار دادن یک مطلب در اختیار یک سازمان خبری، پیش از دیگر سازمانهای خبری، برای بهرهمند ساختن آن سازمان از داشتن زمان بیشتر برای ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پیش پرداخت، پیش قسط، سبقت، ربون، پیشرفت، مساعده، پیش روی، جلو بردن، از پیش فرستاده شده، تسریع کردن، جلو بردن، پیش بردن، اقامه کردن، جلو رفتن، ترقی دادن، ترفیع رتبه دادن، مساعده دادن، پیش رفت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] آرژیلیک پیشرفته نوعی دگرسانی نزدیک به سطح
برش پیشهنگام [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] برش درخت پیش از زمان مناسب یا مقرر
(ارتش) جلودار، پیش قراول، طلایه، یگان پیشگام، پیش لشکر، پاسدار، پیشرو
(امریکا - تئاترهای سیار یا کاندیدهای انتخاباتی - کسی که از قبل برای مهیا کردن امور به محل می رود) جلودار
[حسابداری] پیش پرداخت [عمران و معماری] پرداخت علی الحساب [صنعت] پیش پرداخت [حقوق] پیش پرداخت، مساعده [ریاضیات] پیش پرداخت
[عمران و معماری] تابلوی پیش آگاهی - علامت پیش آگاهی
[عمران و معماری] تابلوی پیش اخطاری - علامت پیش اخطاری
[ریاضیات] حساب دیفرانسیل و انتگرال پیشرفته
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.