advance
معنی
سایر معانی: پیشروی کردن، پیشرفت کردن، ارائه دادن، (تاریخ یا وقت چیزی را) جلو آوردن، جلو انداختن، (قیمت را) بالا بردن، بالا رفتن، پول پیشکی، وام، جلو روی، پیش روند، ترفیع یافتن یا دادن، مهم کردن یا شدن، قبل از موعد پرداخت کردن، پیشکی دادن، پیشنهاد کردن، طرح کردن، adj : از پیش فرستاده شده، قبلا تهیه شده، قبلاتجهیز شده
[حسابداری] پیش دریافت، پیش پرداخت
[زمین شناسی] پیشروی،پیشروی کردن، معدن کاری در همان جهت یا نظم توالی .
[نساجی] مساعده- پیش پرداخت - جلو رفتن - جلو بردن - افزایش - ترفیع رتبه - پیشرفت - پیشرفت کردن
[ریاضیات] افزایش دادن، پیش بردن، پیش رفتن، جلو رفتن
[معدن] پیشروی (معادن زیرزمینی)