accommodation

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

تطابق [پزشکی]

تغییر فاصلۀ کانونی چشم که در نتیجۀ تغییر شکل عدسی ایجاد می‌شود و مشاهدۀ اشیا را در فاصله‌های متفاوت امکان‌پذیر می‌سازد

انگلیسی

accommodation

واژه‌های مشابه

accommodation

منزل، تطابق، جا، تطبیق، کمک، همسازی، وسایل راحتی، سازش با مقتضیات محیط، وام، مساعده سایر معانی: آشتی، سازش، (جمع) جا، محل سکونت، اتاق هتل، دفتر، محل کار، (در ترن و هواپیما و غیره) صندلی، ساز ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

accommodation coefficient

[شیمی] ضریب تطابق، ضریب برابری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

accommodation ladder

پلکان ورودی [علوم نظامی] سازه‌ای فلزی یا چوبی یا ترکیبی از هر دو که در طرفین بدنۀ کشتی نصب می‌شود و پس از باز شدن برای رفت‌وآمد به داخل کشتی از آن استفاده می‌شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

accommodation module quarters module

[نفت] بخش مسکونی(درسکوی حفاری)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

accommodations

[برق و الکترونیک] اصلاحات

دیکشنری انگلیسی به فارسی

absolute accommodation

تطابق مطلق [پزشکی] تطابق هر چشم به‌طور جداگانه، به‌نحوی‌که تحت تأثیر هم‌گرایی یا رؤیت دوچشمی قرار نگیرد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

excessive accommodation

تطابق اضافی [علوم پایۀ پزشکی] تطابق بیش از میزان عادی

واژه‌های مصوب فرهنگستان

range of accommodation

گسترۀ تطابق [پزشکی] فاصلۀ خطی بین نزدیک‌ترین نقطۀ تطابق یا دید واضح تا دورترین نقطۀ تطابق یا دید واضح

واژه‌های مصوب فرهنگستان

supplementary tourist accommodation

اقامتگاه گردشگری مکمل [گردشگری و جهانگردی] اقامتگاهی جز اقامتگاه‌ اصلی که مهمان‌سراهای جوانان و دهکده‌ها و قطب‌های گردشگری و اتاق‌ها و منازل و کاشانه‌های استیجا ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش