accommodation
/əˌkɑːməˈdeɪʃn̩/

معنی

منزل، تطابق، جا، تطبیق، کمک، همسازی، وسایل راحتی، سازش با مقتضیات محیط، وام، مساعده
سایر معانی: آشتی، سازش، (جمع) جا، محل سکونت، اتاق هتل، دفتر، محل کار، (در ترن و هواپیما و غیره) صندلی، سازگاری با محیط، تطبیق (با محیط)، هم آسودگی، مهربانی، پذیرایی، مهمان نوازی، یاوری، انطباق دید، تطابق خودکار چشم، (به ویژه عدسی و مردمک) تطابق، توافق، موافقت
[عمران و معماری] تطابق - همسازی
[ریاضیات] همسازی، تطابق، جادادن، تسهیلات، مساعده، وام
[خاک شناسی] جایابی
[روانپزشکی] تطابق- بطورکلی هر حرکت یا سازگاری، خواه فیزیکی و خواه روانی که به منظور آمادگی در مقابل محرک های ورودی صورت می گیرد. غیر از این تعریف، که مفهومی گسترده دارد، اصطلاح مزبور کاربردهای خاصی نیز دارد. (1) در زمینه بینایی، به انطباق شکل عدسی چشم به منظور جبران فاصله شی (کانون) از شبکیه اطلاق می شود، (2) در نظریه پیاژه، تعدیل طرح های درونی برای تطابق با شناخت در حال تغییر واقعیت Assimilation، (3) در جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی، فرآیند سازگاری اجتماعی که برای حفظ هماهنگی درون گروهی، یا بین گروه های متناقص طرح ریزی شده است. در اینجا، اصطلاح تطابق در ارتباط با رفتار فردفرد اعضاء گروه، تمام گروه، حتی یک ملت بکار برده می شود.

دیکشنری

محل اقامت
اسم
accommodation, match, accordance, identity, likenessتطابق
house, abode, accommodation, apartment, hearth, dwellingمنزل
place, room, space, case, seat, accommodationجا
adjustment, match, adaptation, comparison, accommodation, conformationتطبیق
help, aid, assistance, helping, support, accommodationکمک
harmony, compatibility, accommodation, symmetryهمسازی
accommodationوسایل راحتی
accommodationسازش با مقتضیات محیط
loan, debt, accommodationوام
imprest, advance, advance money, accommodationمساعده

ترجمه آنلاین

محل اقامت

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.