رادی، دهش، جوانمردی، بزرگی، بزرگواری، بخشندگی
فرهنگ واژههای سره
بمزد گرفتن
بیختن
نرماک، سرشیر، رادی، دهش، خامه، جوانمردی، بخشش
بلوره
دانش اندوزی
کم کردن، کاهیدن، کاستن
زیرواگ، زیرنشان، زیر
پرده گشاینده، آشکارکننده
کشورهای گرداگرد خلیج فارس
کیفر، تاوان، پرداخت، پادافره، بازدهی
کفشگری (کفش واژه ای پارسی است)