جداسَرده
فرهنگ واژههای سره
ناروا، نابایست
ناپایدار، پیمان شکن
نابهنگام، بیهنگام
پهلوان دومی
وَخشور
هودهها، فرجامها، سرانجامها، ره آوردها، دستاوردها، دست آوردها، پیآیندها، پیامدها، برآیندها، برآمدها، بازده ها
پیامد کار
برداشت
رهایش، کمک، رهایی، رستگاری، آزادی
رهیدن، رهاندن، رستن، آزادشدن