[ وَ ] (ق مرکب) ناهنگام. بی موقع. به ناوقت. به ناگاه. نه بوقت. بی گاه. بی هنگام. نه بموقع خود: رویم چو گل زرد شد از درد جهالت وین سرو به ناوقت بخمّید چو چنبر. ناصرخسرو.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.