میان تهی، کاواک، پوک
فرهنگ واژههای سره
سنجیده
نسوز، نسنجیده
نیکیها، نیکی، زیباییها، ریش، خوبیها، خوبی
نگهدارنده، نگهبان، گوشدار، پاسدار، پاسبان
نگهداری، نگهبانی، پیره، پاسداری، پَیره داری
نشست، نشدنی، ناشدنی، نابودنی، بیریشه
نامدار، دوست داشتنی، دوست، دلکش، دلدار، دلداده، دلبر
مردم پسندی، دوستداری، دوستاکی، دوست داشتنی، پسندیدگی
زندانی، درزنجیر، دربند، بازداشتی
مستمند
ژرف نگر، دورنگر، دوراندیش