نهاده شد
فرهنگ واژههای سره
پیمان نامه، پیمان
پیمان بستن
نزدیکی، خویشی
گرچک
فرورفته، غرشدن، غُرشدن، آماسیده
گرده، گردک، گرد، استوار و راست
وام بی بهره، وام، بدهی، بدهکاری
وامخواهی، وام بی بهره
وام دادن
سرخ، سُرخ
سپاهی