دور و بر، پیرامون
فرهنگ واژههای سره
میانجی، گزاره، فرمایش، فرمان، فرداد، روش، دستورنامه، دستور، داور، دادور، امر
فرزانگی، فرزان، فرزانش
فرمانروایی، فرماندهی
میانجیگری، ریش سپیدی، داوری
کشورمداری، فرمانروایی، فرماندهی، سرپرستی، سالاری
درباری
نیکیپذیر، نیکودان، فرزانه، دانای راستدان، دانا، خردمند، آگاه
زنده
هستی، زیست، زندگی، زندگانی، جان
گاهگاه، گاهگاهی، شاید، اگر
شولیده، هاج و واج، گوشوان، سرگشته، سرگردان