اسم: دامینه (دختر) (کردی، فارسی) (تلفظ: dāmine) (فارسی: دامينه) (انگلیسی: damine) معنی: ( مجاز ) زیبا، جاری و روان، [دامین ( کردی ) = دامن، دامنه ی کوه، ه ( پسوند نسبت ) ] ( به مجاز ) زیبا، ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: دانا (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dānā) (فارسی: دانا) (انگلیسی: dana) معنی: داننده، آگاه، عالم، دانشمند، از نام های پروردگار، دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و ...
اسم: دانش (پسر) (فارسی) (تلفظ: dāneš) (فارسی: دانش) (انگلیسی: danesh) معنی: علم، معرفت، آگاهی، شعور، خرد، دانایی، اندیشه، فرهنگ، مجموعه ی اطلاعات یا آگاهی ها درباره ی یک پدیده که از طریق آم ...
اسم: دانشور (پسر) (فارسی) (تلفظ: dānešvar) (فارسی: دانشور) (انگلیسی: daneshvar) معنی: صاحب علم و دانش، ( دانش، ور ( پسوند دارندگی ) )، دارای علم و دانش، دانشمند
اسم: دانوش (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dānuš) (فارسی: دانوش) (انگلیسی: danush) معنی: نام شخصی در داستان وامق و عذرا، نام کسی که عذرا معشوقه وامق را فروخت
اسم: دانیال (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: dāniyāl) (فارسی: دانيال) (انگلیسی: daniyal) معنی: قضاوت خدا، خدا حاکم من است، نام یکی از چهار پیغمبر بزرگ بنی اسرائیل، یا خدا حاکم من است، ( ...
اسم: داود (پسر) (عبری) معنی: داوود
اسم: داور (پسر) (فارسی) (تلفظ: dāvar) (فارسی: داور) (انگلیسی: davar) معنی: آن که میان دو نفر به عدالت حکم کند، ( به مجاز ) خداوند، حَکَم، ( در حقوق ) قاضی، پادشاه، حاکم، از نامهای حضرت حق ...
اسم: داوید (پسر) (عبری) (تلفظ: david) (فارسی: داوید) (انگلیسی: david) معنی: داوود
اسم: دایانا (دختر) (فارسی، یونانی) (تلفظ: dāyānā) (فارسی: دايانا) (انگلیسی: dayana) معنی: زیبا و گرانمایه مانند زر سرخ، ( دایا ( زر سرخ و طلا )، پسوند اسم سازِ ( نا ) )، به معنی مثل زر سرخ، ...
اسم: دایراک (دختر) (کردی) (تلفظ: dayrak) (فارسی: دایراک) (انگلیسی: dayrak) معنی: مادر سر سخت، مادر حضرت سلطان اسحاق
اسم: دخشید (دختر) (فارسی) (تلفظ: dokhšid) (فارسی: دخشید) (انگلیسی: dokhshid) معنی: دختر خورشید، ( مجاز ) زیباروی، ( دخ = دختر، شید = خورشید )