اسم: آیزا (دختر) (فارسی) (تلفظ: ayza) (فارسی: آیزا) (انگلیسی: ayza) معنی: زاده روشنی، زیبا صفت
فرهنگ واژگان اسم‌ها
اسم: ایزابلا (دختر) (عبری) (تلفظ: isabella) (فارسی: ایزابلا) (انگلیسی: isabella) معنی: قول و وعده ی خداوند، خداوند کامل
اسم: ایزد پناه (پسر) (فارسی) معنی: آن که خداوند پناه و حامی اوست، نام یکی از سرداران هخامنشی
اسم: ایزدراد (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: izad rād) (فارسی: ايزدراد) (انگلیسی: izad rad) معنی: آن که صفات جوانمردی، آزادگی را از خدا گرفته است، آزادگی، بخشندگی و سخاوتمندی را از خدا ...
اسم: ایزدیار (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: izad yār) (فارسی: ايزديار) (انگلیسی: izad yar) معنی: آن که خداوند یار و یاور اوست، کسی که همدم و مونسش خدا است، کسی که یار و معشوق او خدا اس ...
اسم: ایساتیس (دختر، پسر) (یونانی) معنی: مقدس و فرخنده، نام شهر یزد در متون یونانی
اسم: آیسل (دختر) (ترکی) (کهکشانی) (تلفظ: āysel) (فارسی: آيسل) (انگلیسی: aysel) معنی: ماه شفاف، زیبا و درخشان مانند ماه، به معنی ماه شفاف، مترادف معنای ائل سئون به معنی وطن پرست، ( اَعلام ) ...
اسم: آیسو (دختر) (ترکی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: āysu) (فارسی: آيسو) (انگلیسی: aysu) معنی: آب و ماه، ( به مجاز ) زیبارو، با طراوت و درخشنده، ( ترکی ) ( آی = ماه، سو = آب )، ماه و آب، ( ترکی ...
اسم: ایشاع (دختر) (عربی) (طبیعت) (تلفظ: ašā‛) (فارسی: ايشاع) (انگلیسی: asha) معنی: گل کردن درخت، شکوفه دار شدن درخت
اسم: ایشتار (دختر) (فارسی) (تلفظ: ishtar) (فارسی: ایشتار) (انگلیسی: ishtar) معنی: نام یکی از الهه های آشوری
اسم: آیشید (دختر) (ترکی، فارسی) (کهکشانی) (تلفظ: ayshid) (فارسی: آیشید) (انگلیسی: ayshid) معنی: نور ماه
اسم: آیقان (پسر) (ترکی) معنی: ( آی + قان ) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است اصیل، نجیب