اسم: هایان (پسر) (ترکی) (تلفظ: hayan) (فارسی: هایان) (انگلیسی: hayan) معنی: پشتیبان
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: هایده (دختر) (عربی) (تلفظ: hāyede) (فارسی: هايده) (انگلیسی: hayede) معنی: آشکار، نمایان، هویدا، توبه کننده، به حق بازگردنده
اسم: هایدی (دختر) (ترکی) (تلفظ: haidi) (فارسی: هایدی) (انگلیسی: haidi) معنی: سریع و چابک
اسم: هاینا (دختر) (یونانی) (تلفظ: hayna) (فارسی: هاینا) (انگلیسی: hayna) معنی: پادشاه
اسم: هبه (دختر) (یونانی) (تلفظ: hebe) (فارسی: هِبه) (انگلیسی: hebe) معنی: دادن چیزی به کسی بدون عوض، بخشش، دادن چیزی به کسی بدون دریافت چیزی در مقابل آن، عطا، عقدی که در آن شخصی مالی را بدو ...
اسم: هدایت (پسر) (عربی) (تلفظ: hedāyat) (فارسی: هدایت) (انگلیسی: hedayat) معنی: راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد، ( در تصوف ) راهنمایی از سوی خداوند که باعث رسیدن انسان به کمال می شود، آنچ ...
اسم: هدیر (دختر) (عربی) (تلفظ: hadir) (فارسی: هَدیر) (انگلیسی: hadir) معنی: آواز کبوتر، صدای رعد و برق، تکرار صدا در حنجره، بانگ کردن شتر، بانگ شتر
اسم: هربد (پسر) (اوستایی) (تلفظ: herbad) (فارسی: هِربَد) (انگلیسی: herbad) معنی: پیشوای دینی، موبد موبدان، ( = هیربد )، استاد، آموزگار، شاگرد، آموزنده، رئیس آتشگاه
اسم: هرسام (پسر) (لری) (تلفظ: harsam) (فارسی: هرسام) (انگلیسی: harsam) معنی: اشک هایم
اسم: هرمز (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن، کهکشانی) (تلفظ: hormoz) (فارسی: هرمز) (انگلیسی: hormoz) معنی: اهورامزدا، نام دیگر سیاره مشتری، نام روز اول از هرماه خورشیدی، ( اوستایی ) ( = ارمز، ارم ...
اسم: هرمزان (پسر) (فارسی) (تلفظ: hormozān) (فارسی: هرمزان) (انگلیسی: hormozan) معنی: منسوب به هرمز، ( هرمز، ان ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ) هرمزان: [قرن اول هجری] فرماندار خوزستان در زمان ف ...
اسم: هرمیون (دختر) (یونانی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: hermiyon) (فارسی: هرمیون) (انگلیسی: hermiyon) معنی: نام همسر سردار اساطیری یونان