اسم: شادکان (پسر) (فارسی) (تلفظ: shadkan) (فارسی: شادکان) (انگلیسی: shadkan) معنی: کامیاب، کامروا، خوشحال، شادمان، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی بنا به روایتی
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: شادگون (دختر) (فارسی) (تلفظ: shad gon) (فارسی: شادگون) (انگلیسی: shadgon) معنی: شاد و خوشحال
اسم: شادی (دختر) (فارسی) (تلفظ: šādi) (فارسی: شادي) (انگلیسی: shadi) معنی: جشن، خوشحالی، سرور، وضع و حالت شاد، شاد بودن، ( در عرفان ) بسطی که پس از قبض برای سالک حاصل می شود، خوشحال، شادمان ...
اسم: شادی سا (دختر) (فارسی) (تلفظ: š.-sā) (فارسی: شادي سا (شاديسا)) (انگلیسی: shad-sa) معنی: چون شادی، ( شادی، سا ( پسوند شباهت ) )، به سان شادی
اسم: شادیان (پسر، دختر) (فارسی) (تلفظ: šādiyān) (فارسی: شاديان) (انگلیسی: shadiyan) معنی: شادیانه، آهنگ و نوای شادی آور، ( = شادیانه )، از روی شادی، بر اساس شادی
اسم: شادیفروز (دختر) (فارسی) (تلفظ: š.-foruz) (فارسی: شاديفروز) (انگلیسی: shad-foruz) معنی: ترکیب دو اسم شادی و فروز ( خوشحالی و تابش )، فروزنده نور شادی، زینت بخش شادی و شادمانی، شاد ...
اسم: شادیفروغ (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: š.-foruq) (فارسی: شاديفروغ) (انگلیسی: shad-forugh) معنی: ترکیب دو اسم شادی و فروغ ( خوشحالی و روشنایی )، نور و روشنی شادی، پرتو شادی و شادمان ...
اسم: شادیناز (دختر) (فارسی) (تلفظ: š.-nāz) (فارسی: شاديناز) (انگلیسی: shad-naz) معنی: شادیِ قشنگ و زیبا، ( شادی، ناز = ( در گفتگو ) قشنگ و زیبا، ( در قدیم ) متناسب و موزون )، شادیِ متناسب و ...
اسم: شادیه (دختر) (فارسی) (تلفظ: šādiye) (فارسی: شاديه) (انگلیسی: shadiye) معنی: منسوب به شادی، جشن، خوشحالی، سرور، ( شادی، ه ( پسوند نسبت ) )
اسم: شارمین (دختر) (سانسکریت) (تلفظ: šārmin) (فارسی: شارمين) (انگلیسی: sharmin) معنی: خجسته فرخنده، فرخنده و خجسته
اسم: شارو (پسر) (کردی) (پرنده) (تلفظ: sharo) (فارسی: شارو) (انگلیسی: sharo) معنی: بازمانده یا پنهان
اسم: شارونا (پسر، دختر) (فارسی، آشوری) (تلفظ: sharuna) (فارسی: شارونا) (انگلیسی: sharuna) معنی: سرزمین پربار و حاصلخیز