اسم: سویل (دختر) (ترکی) (تلفظ: sevil) (فارسی: سِويل) (انگلیسی: sevil) معنی: لایق، محبت، دوست داشته شده
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: سپاس (پسر) (فارسی) (تلفظ: sepās) (فارسی: سپاس) (انگلیسی: sepas) معنی: حمد، ستایش، قدردانی و حق شناسی از نیکی های کسی، شکر، شکرگزاری
اسم: سپاسه (دختر) (فارسی) (تلفظ: sepāse) (فارسی: سپاسه) (انگلیسی: sepase) معنی: سپاس، حمد و ستایش، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به سپاس
اسم: سپنتا (پسر) (اوستایی، فارسی) (تلفظ: sepantā) (فارسی: سپنتا) (انگلیسی: sepanta) معنی: پاک و مقدس، اسپنتا، مقدس قابل ستایش
اسم: سپه ران (پسر) (فارسی) (تلفظ: sepahrān) (فارسی: سپهران) (انگلیسی: sepahran) معنی: سپهر، آسمان، فلک، حرکت دهنده ی سپاه، فرمانده سپاه
اسم: سپهدار (پسر) (فارسی) (تلفظ: sepahdār) (فارسی: سپهدار) (انگلیسی: sepahdar) معنی: فرمانده سپاه، سپهسالار، فرمانروا، پادشاه
اسم: سپهر (پسر) (فارسی) (کهکشانی) (تلفظ: sepehr) (فارسی: سپهر) (انگلیسی: sepehr) معنی: آسمان، فلک، اقبال، نام نوایی در موسیقی، ( به مجاز ) روزگار، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه راس ...
اسم: سپهراد (پسر) (فارسی) (تلفظ: sepahrād) (فارسی: سپهراد) (انگلیسی: sepahrad) معنی: جوانمرد لشکر، شجاع و دلیر، جوانمرد سپاه و لشگر، مرکب از سپه ( سپاه ) + راد ( بخشنده، جوانمرد ) ...
اسم: سپیدخت (دختر) (فارسی) (تلفظ: sepid dokht) (فارسی: سپيدخت) (انگلیسی: sepid dokht) معنی: دختر سفید روی، دختر سفید چهره، ( سپید، دخت = دختر )، ( به مجاز ) زیباروی
اسم: سپینود (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sepinud) (فارسی: سپينود) (انگلیسی: sepinud) معنی: از شخصیت های شاهنامه، نام دختر پادشاه هند و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) ( در ...
اسم: سی سیماک (پسر) (فارسی) معنی: نام یکی از سرداران پارسی داریوش هخامنشی
اسم: سی گل (دختر) (فارسی) معنی: سی عدد گل