[ یَ ] (اِ) غول بیابانی. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از برهان).
لغتنامه دهخدا
[ یُ فَ ] (ع فعل) بخشوده می شود. بخشودنی. - ذنب لایغفر؛ گناه نابخشودنی. (یادداشت مؤلف).
[ یَ لَ ] (ص نسبی) منسوب به یغلب که جد جماعتی است. (از انساب سمعانی).
[ یَ لَ ] (اِخ) حرث بن حرمل بن یغلب. از تابعان و راویان بود و از علی بن ابیطالب علیه السلام و جز او روایت کرد و رجاءبن حیوة و عروةبن رویم از او روایت دارند. (از لباب الانساب).
[ یَ ] (اِخ) نام شهری در ترکستان که مردمان خوشگل و صاحب حسن دارد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج) (از غیاث) (از برهان). نام شهری که خوبان بسیار از آنجا خیزند. شهری حسن خیز ...
[ یَ زَ دَ ] (مص مرکب) یغما کردن. (ناظم الاطباء). غارت کردن : چون به خروارهای سیب رسیدند درافتادند و پاک یغما زدند. (سیاستنامه). ایا ستارهٔ خوبان خلخ و یغما به دلبری دل ما را همی زنی یغما ...
[ یَ کَ دَ ] (مص مرکب) یغما گرفتن. یغما زدن. غارت کردن. تاراج کردن. (ناظم الاطباء). غارتیدن. چپو کردن. غارت کردن. به تاراج بردن. تاراج کردن. چاپیدن. چپاول کردن. (یادداشت مؤلف): اگر زمانه ز ...
[ ] (اِخ) این نام امروز هم در سوئد به صورت یال مارسن متداول است. یغمرسن بن زیان، اولین حکمران بنی زیان (۶۳۳-۶۸۱ هـ . ق.). (یادداشت مؤلف). یغمراسن یا یغمرسن، پایه گذار سلسلهٔ بنی زیان در الج ...
[ یَ ] (اِخ) (میر...) در مجالس النفایس ذیل مجلس پنجم (ذکر امیرزادگان و بزرگان خراسان که طبع شعر داشته اما مداومت نکرده اند) آرد: میریغمورچی یا مغورچی بیگ سپاهی تخلص می کند، پسر میرولی بیگ ا ...
[ یَ ] (اِ) کلاه زردوزی. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج) (دیوان نظام قاری ص ۲۰۵).
[ یِ ] (ترکی، اِ) یغناغ. (ناظم الاطباء). رجوع به یغناغ شود. || (مغولی، اِ) گلوبند. (یادداشت مؤلف).
[ یَ نَ ] (اِ) یغتج. ماری بود زرد بی زهر، می گزد و زخم نکند و بیشتر در معادن و باغ باشد. (از لغت فرس اسدی). و رجوع به یغتنج شود.