[ ] (اِخ) از طوایف ترکمن ساکن ایران که ۲۰۰ خانوارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص ۱۰۴).
لغتنامه دهخدا
[ چَ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در ۱۲۴ هزارگزی شمال باختری اسفراین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
[ نُ ] (اِخ) خادم و داماد معتضد باللّه بود. رجوع به عیون الانباء ج ۱ ص ۲۳۱ شود.
[ نُ ] (اِخ) نام برادر قیصر روم که با شاپور ذوالاکتاف جنگ کرد و شکست خورد: رده برکشیدند و برخاست غو بیامد دمان یانس پیشرو. (شاهنامهٔ بروخیم ج ۷ ص ۲۰۵۵).
[ نِ ] (اِخ) دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین واقع در ۲۴۰۰۰ گزی شمال باختری آبیک. دارای ۴۱۲ تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
[ نِ سَ ] (اِخ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگهٔ شهرستان ساری واقع در ۴۵۰۰۰ گزی جنوب خاوری بهشهر. دارای ۶۱۰ تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
(اِخ) (به معنی راحت) شهری است در نفتالی که شهریار آشور آن را مفتوح ساخت (دوم پادشاهان ۱۵:۲۹) و فاندیفلد و پورتر گمان دارند که یانوح همان حنین است و کاندر گمان میکند که یانوع حالیه است که در ...
(اِ) ماه قیصری، اول آن مطابق است با اول کانون دوم و سیزدهم ژانویهٔ فرانسوی و بیست ونهم دی ماه جلالی. (یادداشت مؤلف).
[ تِ سِ ] (اِخ) یکی از رودهای بزرگ جهان و طویلترین رود چین که از تبت سرچشمه میگیرد و از چین مرکزی می گذرد و مسیر آن پنج هزار و پانصد کیلومتر است. (از لاروس).
(اِخ) امپراطور چین که اوایل قرن هفتم میلادی سلطنت میکرد و در سال ۶۱۵ م. که مشغول بازدید ولایات جنوبی قلمرو خود بود خاقان ترکان جنوبی موسوم به توکی یاشه پی که از این سفر آگاه شد خواست با ...
(اِخ) شهری در یونان در کنار دریاچه ای به همین نام که ۳۶۳۰۰ تن سکنه دارد. (از لاروس).
(ع اِ فعل) کلمهٔ فعل، یعنی پیش بیا. (ناظم الاطباء). پیش بیا و آن کلمه ای است که شبانان بدان صاحب خود را خوانند. (از منتهی الارب). به تکرار و کسر ها و نیز با تسکین آن و گاهی با تنوین آن... و ...