[ رُ ] (اِخ) همان کورش است. (ایران باستان ج ۱ ص ۲۳۲). طبری گوید از جمله کسانی که بخت نصر یا بخترشه گماشتهٔ بهمن با خود به بیت المقدس برد، کیرش [ بن ] کیکوان از ولد غیلم بن سام خازن بیت ما ...
لغتنامه دهخدا
[ هُفْ ] (اِخ) گوستاو روبرت. فیزیکدان آلمانی (۱۸۲۴ -۱۸۸۷ م.) که با همکاری بن سن «آنالیز اسپکترال» را کشف کرد و قوانین انحراف جریانهای الکتریسیته را تشریح نمود. (از لاروس).
[ رُ فُ گْرا / گِ ] (اِخ) نام قدیمی آن «الیزاوت گراد». شهری است در اتحاد جماهیر شوروی که در «اوکراین» واقع است و ۱۵۳۰۰۰ تن سکنه دارد. (از لاروس).
[ رَ ] (اِخ) شهری است : حبذا کیر قاضی کیرنگ آنکه دارد ز سنگ خارا ننگ. انوری (از آنندراج: کیر). رجوع به گیرنگ و حدود العالم شود.
[ کَ / کِ رُ / کی ] (اِ) به معنی حفظ و نگاه داشتن و حصول چیزهایی باشد که پیش از این در ذهن پوشیده بوده. (برهان) (آنندراج). حفظ و یاد و نگاهداشت و خاطرنشان و حصول چیزی که پیش از این در ذهن ...
(اِخ) نام جایی. (ناظم الاطباء). این کلمه در تاریخ بیهقی در مواضع متعدد آمده و ضبط صحیح آن معلوم نیست. در تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۲۷۴ و ۶۷۵ به صورت «کیری» و در تاریخ بیهقی چ فیاض ص ۲۷۲ و ۶۹۰ ...
(اِخ) شخصی است که دو مرتبه والی سوریه شد، دفعهٔ اول از سال چهارم ق . م. تا سال اول ق . م. و بار دیگر از سال ۶ تا ۱۱ م. در زمان والیگری اولش اسم نویسی اول واقع شد و این مطلب سبب حاضر شدن ی ...
[ ] (اِ) به سریانی خیری است. (فهرست مخزن الادویه).
[ کَ ] (ع مص) زیرک شدن، کیاسة مثله. (منتهی الارب) (آنندراج). زیرک و فطن گردیدن. (ناظم الاطباء): کاس الغلام یکیس کیسا و کیاسة؛ یعنی زیرک و ظریف و باوقار گردید. (از اقرب الموارد). || به زی ...
[ کَ ] (ع اِمص، اِ) زیرکی. خلاف حمق. (منتهی الارب) (از آنندراج). زیرکی و فطانت. ضد حماقت. (ناظم الاطباء). عقل و ظرافت و فطنت و نیک تأنی کردن در کارها، و در حدیث است: «هذا من کیس ابی هریرة»؛ ...
[ کَ یْ یِ ] (ع ص) زیرک. (دهار). زیرک و ظریف. (منتهی الارب) (آنندراج). زیرک و ظریف و باکیاست. ج، کَیْسی ََ. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زیرک و دانا. (غیاث). زیرک. باهوش. ج، اکیاس. (از ...
[ کَ یْ یِ ] (اِخ) ابن ابی کیس. محدث است. (منتهی الارب).