جعبهای دارای خانههای متعدد که در چاپخانه حروف سربی را در آن میریزند؛ کاس.
فرهنگ فارسی عمید
نوعی ساز پردهدار شبیه جعبه که هنگام نواختن روی دست میگیرند و پرههای آن را با انگشت فشار میدهند؛ آکوردئون.
رانندۀ گاری
۱. فروبردن دندان در چیزی. ۲. آلتی دوشاخه که با آن میخ را از چیزی بیرون میکشند؛ انبر؛ گازانبر: تو که در بند حرصوآز شدی / همچو زر در دهان گاز شدی (سنائی۱: ۴۴۰). * ...
تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن میگذارند؛ بغاز؛ پغاز؛ براز؛ فانه؛ پانه؛ پهانه؛ فهانه.
پارچۀ لطیف، نازک، شبیه تور، و ضد عفونیشده که برای زخمبندی به کار میرود: گاز استریل.
آلتی که با آن میخ را از چیزی بیرون میآورند یا با آن دندان را میکشند؛ میخکش.
دارای گاز: نوشابهٴ گازدار.
۱. [مصغرِ گازر] = گازر ۲. (زیستشناسی) = دمجنبانک
شغل و عمل گازر؛ رختشویی.
گازی بیرنگ، بیبو، و سنگینتر از هوا که در جو زمین وجود دارد و در تولید قند، نوشابه، و بیکربنات دوسود بهکار میرود؛ دیاکسید کربن؛ آنیدرید کربنیک.
احتمال دارد؛ شاید.