صوابتر؛ راستتر؛ درستتر.
فرهنگ فارسی عمید
۱. پیرو اصول و قواعد. ۲. متکی بر اصول و قواعد محکم. ۳. عالمی که به علم اصول عمل میکند؛ عالم متعمق در اصول علوم. ۴. عالمی که در اصول دین بحث میکند. ۵. علمای اسلام که در امور ...
کاری که کارمند یا کارگر بیشتر از وقت قانونی که برای کار در روز معین شده است، انجام میدهد.
۱. کار کردن کارمند یا کارگر بیش از چند ساعتی که برای کار در روز معین شده. ۲. (اسم) پولی که بابت این کار اضافی به کارمند یا کارگر داده میشود.
بیش از میزان مورد نیاز؛ زائد.
= عید * عید قربان
= ضرس
قوی شدن؛ نیرومند شدن؛ نیرومندی؛ توانا شدن بر کاری؛ توانایی بر کار.
۱. ضعیفتر؛ ناتوانتر. ۲. سستتر.
دستههای گیاهان خشک و درهمپیچیده. * اضغاث احلام: [قدیمی] خوابهای شوریده، آشفته، و درهم که نمیتوان تعبیر کرد.
= ضلع
= ضوء