ویژگی شخصی که مورد بغض و دشمنی واقعشده؛ دشمنداشتهشده.
فرهنگ فارسی عمید
پُر؛ آکنده.
۱. کشور. ۲. (اسم مصدر) [قدیمی] پادشاهی. ۳. [قدیمی] قلمرو پادشاهی.
۱. ثابت؛ برقرار؛ پابرجا. ۲. دارای قدرت.
ویژگی آنچه وقوع آن امکان دارد؛ شدنی.
واحد اندازهگیری وزن، برابر با تقریباً سه کیلوگرم؛ من تبریز. * من شاه: [قدیمی] واحد اندازهگیری وزن، برابر با ۸۰ سیر یا ۲ من معمولی. * من ری: [قدیمی] واحد اندازهگیری وزن، ...
۱. آنچه خداوند ببخشد و بدهد. ۲. آنچه کسی به دیگری ببخشد.
ازبابتِ؛ ازجهتِ: منبابِ مثال.
رویهمرفته؛ مجموعاً.
= منبر
۱. رازونیاز کردن. ۲. راز دل خود را به کسی گفتن. ۳. رازگویی و عرض نیاز به درگاه خدا.
با هم جنگیدن؛ مبارزه کردن.