۱. کاری را طول دادن و عقب انداختن؛ طول دادن در کاری؛ کار را به امروز و فردا افکندن. ۲. با کسی نبرد کردن.
فرهنگ فارسی عمید
= مطوی
جای چاپ کردن اوراق؛ چاپخانه.
تب شدیدی که یک روز به طور مداوم ادامه دارد.
۱. عام؛ شامل. ۲. روان؛ جاری.
جامۀ دوختهشده از خز.
۱. چکش. ۲. پتک. ۳. چوبی که با آن پشم یا پنبه بزنند.
راندهشده؛ دورکردهشده.
هشتادوسومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳۶ آیه؛ تطفیف.
تٲخیر کردن؛ درنگ کردن.
۱. مسئلهای از علم. ۲. موضوع؛ مسٲله. ۳. [قدیمی] جای طلب؛ مقصد.
۱. جای برآمدن. ۲. جا یا جهت طلوع ستارگان. ۳. آغاز کلام. ۴. (ادبی) نخستین بیت غزل یا قصیده.