ویژگی چیزی که اطراف آن گرفته شده؛ احاطهشده.
فرهنگ فارسی عمید
سه شب آخر ماه قمری که ماه دیده نمیشود؛ آخر ماه قمری.
با هم سخن گفتن؛ گفتگو کردن.
۱. مشابه کسی یا چیزی شدن. ۲. حکایت کردن. ۳. تقلید کردن. ۴. بازگفتن.
با کسی به دادگاه رفتن و بر هم اقامة دعوی کردن؛ دادرسی.
۱. دوستی. ۲. میل طبع بهسوی چیز لذتبخش.
زندان.
محبوب (زن).
حیلهگر (زن).
حراستشده؛ محفوظ.
۱. (نجوم) ویژگی ستارهای که دچار احتراق شده. ۲. [قدیمی] آتشگرفته؛ سوزان. ۳. [قدیمی] شدید؛ سخت.
از رویاحترام؛ بااحترام.