ثناگو؛ مدحکننده؛ مداح؛ ستایشگر؛ ستاینده؛ ثناگر؛ ثناور؛ ثناگستر.
فرهنگ فارسی عمید
مداح؛ ستایشگر.
ستایشگری؛ مداحی.
ستایشگر؛ مداح.
ویژگی کلمۀ دوحرفی؛ دارای دو حرف.
۱. اعتقاد به دو اصل و مبدٲ خیر و شر؛ اعتقاد به دو خدا یا دو صانع برای عالم؛ دوگانهپرستی؛ دوآلیسم. ۲. عقیدهای فلسفی که عالم را مرکب از دو اصل میداند.
۱. پاداش کار خوب و پسندیده در جهان آخرت. ۲. [مجاز] کار خوب و پسندیده.
= ثانیه
جامه؛ لباس؛ پوشاک. * ثوب مشطب: [قدیمی] جامۀ خطدار.
برانگیخته شدن؛ هیجان.
سیر.