۱. سوراخ کردن. ۲. (اسم) سوراخ؛ رخنه.
فرهنگ فارسی عمید
= ثقبه
سوراخ کوچک؛ منفذ.
اعتماد؛ اطمینان.
۱. سنگین شدن؛ سنگینی. ۲. (پزشکی) یبوست. ۳. (موسیقی) بم بودن صدا. * ثقلِ سامعه: سنگینی گوش.
= ثقیل
جنوانس؛ آدمی و پری.
عنبالثعلب؛ سکنگور؛ تاجریزی.
دوسوم؛ دو قسمت از سه قسمت چیزی. * ثلثان شدن شراب: [قدیمی] جوشاندن شراب تا دوثلث آن تبخیر شود و یکثلث باقی بماند.
گروهی از معتزله، پیروان ثمامةبن اشرس نمیری و معاصر هارون و مٲمون، خلفای عباسی، که معتقد بودند مشرکان و زندیقان مانند بهایم خاک میشوند، نه به بهشت میروند و نه به دوزخ.
بار درخت؛ میوه؛ بر.
= ثمره