آموزش زبان انگلیسی به کودک
از زمانی که کودکی به دنیا میآید، تعدادی از پدر و مادرها برنامه آموزش زبان را پیش از هر چیزی در اولویت آموزش فرزند خود قرار میدهند. آنها بدون آگاهی از سن مناسب شروع آموزش زبان دوم کودک را خیلی زود در برنامه آموزشی زبان قرار میدهند و حتی قبل از آنکه کودک بتواند زبان اول یا زبان مادری خود را خوب صحبت کند با زبان دیگری آشنا میشود. در این میان هستند والدینی که هر کدام به صورت جداگانه با یک زبان خاص با کودک صحبت میکنند اما واقعا سن مناسب شروع یادگیری زبان دوم چه زمانی است و یادگیری زبان دوم چه کمکی به توانمندی کودک میکند؟ مزایا و معایب آموزش زبان دوم چه چیزهایی است؟
تسلط بر زبان اول شرط شروع زبان دوم
در آموزش زبان دوم به کودک نکته قابل توجه این است که باید زبان مادری یا زبان اول برای کودک به طور کامل جا بیفتد و به عبارت دیگر کودک تسلط کامل بر زبان مادری داشته باشد. کودکانی که هنوز برخی حروف را به جای هم استفاده میکنند، حرف خاصی را نمیتوانند تلفظ کنند و برخی کلمات را جابهجا ادا میکنند برای آموزش زبان دوم آماده نیستند. در واقع زبان مادری یک توانایی برای یادگیری زبان دوم فراهم میکند بنابراین کودکی که در زبان اول مشکل داشته باشد نمیتواند در یادگیری زبان دوم موفق عمل کند. آموزش بیموقع زبان دوم باعث میشود هم آموزش زبان اول با تاخیر همراه باشد و هم آموزش زبان دوم طولانیتر شده و دیرآموزی اتفاق بیفتد.
تداخل زبانی در محیط دو زبانه
شواهد فراوانی در دست است که نشان میدهد در یک مغز دوزبانه سیستم مربوط به هر دو زبان حتی هنگامی که تنها یک زبان به کار برده میشود، فعال هستند و به این ترتیب وضعی پدید میآید که یک سیستم سد راه سیستم دیگر میشود بنابراین به طور معمول در محیطهای دوزبانهای که یک زبان غالب نیست تداخل یادگیری اتفاق میافتد. مثلا اگر تلفظ برخی از کلمات در یک زبان برای کودک سخت باشد حتی ممکن است در دیکتهنویسی دچار مشکل شود. معمولا در طیف کودکان دوزبانه اختلال خواندن و نوشتن بیشتر است. از آنجا که اختلال یادگیری با هوش کودکان هیچ ارتباطی ندارد در کودکانی که زبان مادری غالب نشده و آموزش زبان دوم و سوم زودهنگام شروع شده است اختلال یادگیری بیشتر دیده میشود. در این حالت دامنه لغات کودک محدود است زیرا از هر زبان تعدادی لغت در اختیار دارد و گستردگی لغات در یک زبان برایش کافی نیست.
بهترین سن شروع یادگیری زبان دوم
پیشبینی میشود کودک بین ۳ تا۵/۳ سالگی به زبان مادری تسلط پیدا کند و کلمات و حروف را راحت ادا کند بنابراین از این سن میتوان کمکم زبان دوم را وارد کرد. اما اگر کودکی ۴ یا ۵ سال دارد و هنوز در بیان کلمات مشکل دارد برای یادگیری زبان دوم آماده نیست بنابراین نمیتوان فقط سن را معیار قرار داد. تنها معیار قابل اعتنا توانایی کودک در گفتوگو به زبان مادری و زبان اولش است. از آنجا که مکان زبان اول در مغز با مکان زبان دوم در مغز متفاوت است و آموزش زبان اول منطقه خاصی را در مغز فعال میکند و آموزش زبان دوم در یک منطقه دیگر است، این بسیار مهم است که کودک به توانایی و رشد بیشتری هم از لحاظ عصبیشناختی و هم از نظر روانی و گفتاری رسیده باشد تا بتوان با اطمینان بیشتری به آموزش زبان پرداخت.
شاید ۵ سالگی سن مناسبی باشد
در مورد زمان دقیق آغاز آموزش زبان دوم تقریبا توافق نظری وجود ندارد اما به طور کلی احتمالا شما والدین نیز با توجه به مطالب عنوان شده به این نتیجه رسیدهاید که بهتر است کودکان برای یادگیری زبان دوم تحت فشار قرار نداشته باشند و تا قبل از اینکه در زبان اول، پیشرفت لازم را نکردهاند به یادگیری زبان دوم نپردازند اما اگر بتوان براساس فیزیولوژی بدن به این مسئله نگاه کرد در انتخاب زبان دوم ۵ سالگی سن بسیار خوبی است زیرا حنجره فرصت هماهنگی لازم را دارد و کودکان سریعتر لهجه زبان دوم را یاد میگیرند. والدین باید توجه داشته باشند شدت و میزان یادگیری زبان دوم مهم نیست بلکه شروع آن مهم است. بهتر است این شروع نرم و آهسته باشد همین باعث میشود انگیزش هیجانی برای یادگیری زبان دوم در کودک بیشتر شود.
تداخل زبانی چه مشکلا تی ایجاد میکند؟
تداخل زبانی و محدودیت در دامنه لغات مشکلاتی را ایجاد میکند. از آنجا که این کودکان مانند سایر کودکان نمیتوانند منظورشان را به راحتی منتقل کنند. به همین دلیل ازگروه همسالان طرد میشوند میکنند. از سوی دیگر وقتی خود کودک متوجه میشود که در انتقال پیام مشکل دارد، خود به خود کنارهگیری میکند بنابراین این کودک خجالتی خواهد بود و عزت نفس و اعتماد به نفس پایینتری خواهد داشت. مشکل دیگری که این کودکان پیدا میکنند این است که بیان خویشتنشان ضعیف میشود و نمیتوانند پیامی به محیط انتقال بدهند و این مشکل، پختگی رفتاری، مهارتهای اجتماعی و هوش هیجانی و عاطفی آنها را ضعیف میکند.
یاد گرفتن زبان دوم چه مزیتهایی دارد
افرادی که زبان دوم را یاد میگیرند دیرتر دچار آلزایمر میشوند و در کارهایشان دقت زیادی دارند و توانایی بیشتری برای یادگیری زبان سوم دارند. با یادگیری زبانهای دیگر درصد استفاده از مغز بالاتر میرود و توانمندی مغز افزایش مییابد. تربیت کودک دوزبانه مزایای بسیاری هم به همراه دارد. مطالعات نشان داده کودکانی که با بیش از یک زبان صحبت میکنند در حل مشکلات و خلاقیت فکری بهتر عمل میکنند. هوشیاری ذهنی مورد نیاز برای تغییر بین ۲ زبان به توسعه مهارتها در انواع فعالیتهای ذهنی منجر میشود. این کودکان استعداد توجه انتخابی هم دارند یعنی توانایی تشخیص و تمرکز روی اطلاعاتی که مهم هستند و این از نتایج فکر در مورد ۲ زبان است.