معنی
سایر معانی: تصمیم، عزم، اشتیاق، علاقه، رغبت، یازش، یازه، خواسته، تمایل، کام، خواستنامه، عزم کردن، تصمیم گرفتن، مصمم شدن، خواستار شدن، بخشیدن، خواستنامه نوشتن، مقدر کردن، مشیت کردن، (فعل معین - برای نشان دادن آینده) خواهم -، خواهد -، خواهند - (و غیره)، (برای نشان دادن عزم یا اراده یا اجبار یا محذور)، (برای نشان دادن تمایل یا ناچاری یا خصلت)، (برای تعارف و پرسش مودبانه)، (برای نشان دادن ویژگی یا عادت)، (برای نشان دادن حدس یا انتظار)
[حقوق] وصیت نامه، نیت، قصد، اختیار
[ریاضیات] دلخواه، اختیاری