معنی

کلاه گیس، موی مصنوعی، گیس ساختگی، دارای گیس مصنوعی کردن
سایر معانی: (انگلیس - عامیانه) سرزنش کردن، نکوهش کردن، کسمه، رجوع شود به: toupee، (خودمانی) مو، گیسو، کله، مخ، کلاه گیس گذاشتن، کلاه گیس دار کردن، (امریکا - خودمانی) آزردن، اذیت کردن، (امریکا - خودمانی) هیجان زده کردن، دیوانه کردن، (انگلیس) سرپوش، کلاه قضاوت (که شبیه کلاه گیس است)، سرزنش کردن

دیکشنری

كلاه گيس
اسم
wig, periwig, peruke, postiche, jaseyکلاه گیس
wig, perukeموی مصنوعی
wigگیس ساختگی
فعل
wigدارای گیس مصنوعی کردن

ترجمه آنلاین

کلاه گیس

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.