معنی

میان، کمربند، دور کمر، کمر لباس، میان تنه
سایر معانی: (بخشی از بدن که میان دنده ها و لگن خاصره قرار دارد) کمر، گردگاه، بخش میانی (به ویژه اگر طرفین آن از وسط آن عریض تر باشند)، میانگاه، (جامه) کمر، رجوع شود به: waistline، اندازه ی کمر، (پیراهن زنانه) سینه، بالاتنه، (قدیمی) رجوع شود به: blouse، (به ویژه هواپیمای بمب افکن) میانگاه بدنه، کمر هواپیما، (کشتی) میانه ی ناو، کمرکش ناو
[عمران و معماری] کمر پلکان

دیکشنری

دور کمر
اسم
waistدور کمر
belt, girdle, seat belt, zone, sash, waistکمربند
waistکمر لباس
waistمیان تنه
middle, center, waistline, waist, centreمیان

ترجمه آنلاین

کمر

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.