معنی

دام پزشک، کهنه سرباز، بیطاری کردن
سایر معانی: مخفف:، (عامیانه - جانور را) درمان کردن، دامپزشکی کردن

دیکشنری

دامپزشک
اسم
vet, farrier, veterinarian, veterinary surgeonدام پزشک
veteran, vetکهنه سرباز
فعل
vetبیطاری کردن

ترجمه آنلاین

دامپزشک

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.