transposition
معنی
جابجا شدگی، تقدم و تاخر، ترانهش، پس و پیش سازی، پس و پیشی، فراگذاری
سایر معانی: پس و پیش گذاری، جابجا سازی، جابجایی، مقلوب سازی، فرا نهش
[حسابداری] جابجا نوشتن اعداد
[عمران و معماری] برگردان - جابجایی
[برق و الکترونیک] جابجایی، تبدیل
[نساجی] تقدم و تاخر - تقابل - جابجاشدگی
[ریاضیات] ترانهش
سایر معانی: پس و پیش گذاری، جابجا سازی، جابجایی، مقلوب سازی، فرا نهش
[حسابداری] جابجا نوشتن اعداد
[عمران و معماری] برگردان - جابجایی
[برق و الکترونیک] جابجایی، تبدیل
[نساجی] تقدم و تاخر - تقابل - جابجاشدگی
[ریاضیات] ترانهش
دیکشنری
انتقال
اسم
transpositionتقدم و تاخر
transpositionترانهش
transpositionپس و پیش سازی
transpositionپس و پیشی
transpositionفراگذاری
dislocation, displacement, translocation, transpositionجابجا شدگی
ترجمه آنلاین
جابجایی