ریز، کوچک، ریزه، ناچیز سایر معانی: (عامیانه) رجوع شود به: teensy) tiny هم می گویند)، tiny ریز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(خودمانی - به ویژه دختر) نوباوه، دختر بچه
قمقمه، فروشگاه یا رستوران، نهارخوری سایر معانی: رجوع شود به: post exchange، رستوران ارتشی، رستوران و تفرجگاه مجاور سربازخانه، (ادارات و مدارس و غیره) اغذیه فروشی کوچک، نوشابه فروشی، دکه، (در ...
(صحافی)، قطع یک هجدهم (صفحه ی کاغذ در حدود 4 در 6/5 اینچ که از تقسیم کاغذ صحافی به هیجده بخش درست شده است)، کتاب 4 در 6/5 اینچ
[خاک شناسی] درصد رطوبت 15 بار
[نساجی] ساتین پودی
چهاردهمین، یک چهاردهم، چهاردهم، چهاردهمین سایر معانی: چهاردهم، چهاردهمین، یک چهاردهم
بادبان سه گوش، کشتی دارای بادبان سه گوش سایر معانی: بادبان سه گوش، کشتی دارای بادبان سه گوش
کشتی دارای بادبان سه گوش سایر معانی: کشتی دارای بادبان سه گوش
معتاوان [اعتیاد] انجمنی برای اجرای برنامۀ دوازدهقدمی متشکل از معتاوندهای نوجوانی که در ارتباط مستمر با یک فرد معتاد بودهاند|||* واژۀ معتاوان از ادغام دو واژۀ معتاوند و نوجوان، به ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.