معنی

مقر، جا، موقعیت، مکان، محل، زمین زیر ساختمان
سایر معانی: بودگاه، - گاه، زمین، قواره، قطعه زمین، (در جا یا موقعیت معینی) قرار دادن، قرار گرفتن
[شیمی] جا، محل، موقعیت، مکان
[عمران و معماری] محل - کارگاه ساختمانی - زمین ساختمانی - کارگاه - خانه ساختمانی
[زمین شناسی] ساختگاه
[نساجی] محل - جا
[خاک شناسی] زیستگاه
[آب و خاک] ساختگاه

دیکشنری

سایت
اسم
location, place, site, position, locality, spotمحل
place, location, site, position, spot, locusمکان
seat, residence, site, domicile, stead, abodeمقر
siteزمین زیر ساختمان
position, situation, location, status, circumstances, siteموقعیت
place, room, space, case, seat, siteجا

ترجمه آنلاین

سایت

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.