relate
معنی
سایر معانی: (خبر یا داستان و غیره) نقل کردن، حکایت کردن، روایت کردن، سرگذشت گفتن، واگفتن، مربوط کردن، ربط دادن، وابسته کردن، همبسته کردن، رابطه داشتن، ربط داشتن، وابسته بودن، همبسته بودن، تفاهم داشتن، ( همدیگر را) درک کردن
[ریاضیات] منسوب، مربوط بودن، مربوط کردن، نسبت داشتن، نسبت دادن