correlated
معنی
همبسته
سایر معانی: همبسته
[برق و الکترونیک] همبسته
[ریاضیات] هم بسته، وابسته، همبسته، قرینه
[آمار] همبسته
سایر معانی: همبسته
[برق و الکترونیک] همبسته
[ریاضیات] هم بسته، وابسته، همبسته، قرینه
[آمار] همبسته
دیکشنری
همبستگی
صفت
correlated, associateهمبسته
ترجمه آنلاین
مرتبط است